![](http://rajanews.com/%5CFiles_Upload/36199.jpg)
محمد رستمپور: آیا چهل و چهارمین رئیس جمهور ایالات متحده، چهل و پنجمین رئیس جمهور امريكا خواهد بود؟ آیا خانواده باراک اوباما، میشل اوباما و دو دختر خردسالش ملیا و ساشا، تنها تا یک سال و دو ماه دیگر در کاخ سفید سکونت دارند و انتخابات ششم نوامبر سال 2012، مستأجر این خانهی قدرتِ 132 اتاقی را تغییر خواهد داد؟
اگرچه پاسخگویی به این پرسش، انتظار بیشتری را میطلبد؛ اما اظهارات باراک مبنی بر شرکت در انتخابات آتی ریاست جمهوری در تاریخ چهارم آوریل سال 2011- پانزدهم فروردین 1390-، و آغاز سفرهای انتخاباتی او، عملاً این رقابت انتخاباتی حساس را کلید زده است. آن هم در شرایطی که رئیس جمهور 47 ساله امريكا با مسائل و مشکلات دشواري دست و پنجه نرم میکند.
در نظر بسیاری از سیاستمداران نخبه امريكایی، "پرزیدنت" در مقابل دستیابی ایران به انرژی هستهای سکوت اختیار کرده و دیپلماسی پویای این کشور بزرگ را به انفعال کشانده است. تا جایی که تونی بلر نخستوزیر سابق بریتانیا، او را مورد انتقاد شدید قرار میدهد و از ناکارآمدی اقدامات دموکراتمآبانه و فعالیتهای نرم اوباما در مواجهه با موضوع هستهای ایران داد سخن میدهد.
خطابههای داغ و پرشور اوباما در دیدار اخیرش با اعضای آیپک (AIPAC) کمیته روابط عمومی امريكا و اسرائیل که قدرتمندترین لابی اسرائیل در ایالات متحده امريكاست و اهدافی همچون جلوگیری از دستیابی ایران به انرژی هستهای، منزوی کردن حزبالله و حماس و... را دنبال میکند، هم نتوانسته است کارایی تحریمهای امريكا علیه ایران را به اثبات برساند.
چرا که تحریمها آن گونه که باید، از وضع سیاسی و نظامی به عرصه اقتصادی تسری نیافته و هستند شرکتها و بازرگانان امريكایی که همچنان در تهران فعالیت رسمی دارند. "مارک لینچ" استاد علوم سیاسی و مدیر بخش مطالعات خاورمیانه در دانشگاه جورج واشنگتن تصریح میکند پایههای استراتژی اوباما در قبال ایران در حال لرزش است.
اما وضعیت اوباما در عراق و افغانستان نیز تعریفی ندارد. تا آنجا که "استفان والت" استاد روابط بینالملل دانشگاه هاروارد به شکست امريكا در این دو کشور تصریح میکند. والت بر این باور است که حضور سربازان امريكایی در عراق در سه سال گذشته اندک ثمری به دنبال نداشته و همچنین حضور سربازان امريكایی در پوشش سازمان ناتو در افغانستان تنها به تشدید نفوذ طالبان کمک کرده است.
با این حال، اوباما تلاش دارد نیروهای نظامی در افغانستان و عراق را تا سال 2012 کاهش داده و به 40 هزار نفر برساند و استراتژی امريكا را از رویکرد مستقیم نظامی به رویکرد کنترل امنیتی تغییر دهد و این میتواند نقطه مثبتی در کارنامه نه چندان درخشان وعدههای تغییر او باشد.
این نقطه مثبت نمیتواند فروغ و درخشندگی بیداری اسلامی و خیزش عربی مردم کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا کمسو کند. سقوط ناخوشایند دیکتاتورهای حامی امريكا و اسرائیل مانند بنعلی، مبارک، عبدالله صالح، قذافی و... و همچنین تغییر مکرر تاکتیکهای امريكا در قبال این حوادث خیرهکننده که بیتردید از تحیر و آشفتگی دستگاه وزارت خارجه این کشور خبر میدهد، وضع اوباما را در انتخابات آینده بغرنجتر کرده است.
به همان اندازه که دیپلماسی رسانهای امريكا اصرار دارد ختم ماجرای طولانی بنلادن را به دست توانای اوباما پر سر و صدا در بوق و کرنا کند، دیپلماسی رسانهای مخالفان امريكا مانند ایران نیز بر ضد امريكایی و ضد اسرائیلی بودن این حرکتها تأکید دارد.
این روزها، اوباما از یک سو در پی جبران پیامدهای سقوط رتبه اعتبار مالی امريكاست و از سوی دیگر میکوشد جهت و سوی اعتراض و قیام بینظیر مردم مسلمان کشورهای عربی را به سمت قبله کاخ سفید گردش دهد.
امريكا به دلیل حمایتهای مداوم از رژیم صهیونیستی در میان مردم خاورمیانه اقبال و وجهه چندان مناسبی ندارد. کدخدامنشی اوباما برای حل و فصل مسئله فلسطین نتیجهای جز مصالحه فتح و حماس در بر نداشته است. اوباما اصرار دارد فلسطینیها موضوع کشور مستقل را از دستور کار مجمع عمومی سازمان ملل خارج کنند. او با گسترش شهرکسازی صهیونیستها مخالفت دارد و به آنها تأکید میکند به مرزهای سال 1967 بازگردند. اما صهیونیستها، بهرغم مخالفتها و اعتراضات داخلی همچنان این پیشنهادها را نمیپذیرند و در مقابل از بودجه اجتماعی رژیم کاسته و بر بودجه نظامی و امنیتی میافزایند. رخدادی که تظاهرات گستردهی داخلی یهودیهاي ساکن تلآویو را رقم زد.
نظرسنجیهای مؤسسات پژوهشی و مراکز استراتژیک امريكا از کاهش چشمگیر محبوبیت اوباما به زیر 50 درصد خبر میدهد. اما آیا تمام این اطلاعات، تحلیل را به شکست اوباما در انتخابات آتی سوق میدهد؟
بهطور کلی، سیاست در ایالات متحده امريكا از یک استراتژی کلان هژمونی بسیط تبعیت میکند. رئیس جمهور امريكا، چه از جناح جمهوریخواه باشد و چه در زمره دموکراتها، باید اصول و قواعدی را اجرا کند که برتری ایالات متحده امريكا در جهان حفظ شود. گرانیگاه این استراتژی کلان خاورمیانه بزرگ است. در عین حال، جمهوریخواهان و دموکراتها در روش و منش اختلافاتی دارند. دموکراتها، همان گونه که از نامشان نیز پیداست، عموماً میکوشند مسائل و مشکلات را با تعامل و اقدامات نرم حل و فصل کنند؛ اما جمهوریخواهان عمدتاً روحیه نظامیگری دارند، به دنبال حل مشکلات از طریق ایجاد فشار هستند.
در لیست رقبای جمهوریخواه اوباما نام افرادی مانند میشل باخمن، مت رامنی، سارا پیلین، ران پل و تری دیده میشود. بیشتر این کاندیداها در جنبش "تیپارتی" عضویت دارند. این جنبش، بخشی از جناح جمهوریخواه محسوب میشود و تفکرات و اندیشههای راست افراطی مسیحی را که مدعی تسلط مسیحیان بر دنیاست، تبلیغ میکند. هستههای اصلی تفکر راست افراطی عبارتند از: بازگشت به سنتها، ایوانجلیسم، و بنیادگرایی. این اصول در جلب افراد سرخورده و مأیوسی که از تبعیضهای نژادی، طبقاتی و اقتصادی رنج میبرند؛ مؤثر است؛ اما برآیند آنها، سیاستهای عملیاتی انتخاباتی به ارمغان نمیآورد. هیچیک از این افراد نمیتوانند دیگر جمهوریخواهان را متقاعد کنند که بهترین کاندیدای حزب هستند. برای نمونه میتوان میشل باکمن، به دلیل تعصب مذهبی و برخوردار نبودن از یک برنامه اقتصادی مدبرانه که نیاز این روزهای بحرانی امريكاست؛ و یا ضعف شأن بینالمللی تری را مثال زد. در نتیجه، جمهوریخواهان با یک چالش درونی زودهنگام مواجه هستند.
در اردوگاه دموکراتها، براساس سنت و رویه حزبی در امريكا، شخص رئیس جمهور اوباما، کاندیدای حزب خواهد شد. بنابراین اوباما مبارزه درون حزبی در پیش نخواهد داشت. همچنین، اوباما با توجه به قرار داشتن در مسند قدرت، در مقایسه با جمهوریخواهان، امکان و دسترسی بیشتر و گستردهتری در ارائه نظرات و به ویژه جذب منابع مالی و جلب آرا در اختیار دارد. اما این، همه ماجرا نیست.
در تبیین رفتار انتخاباتی امريكاییها، باید ادعا کرد كه ساکنان سرزمین آرزوها، پای صندوقهای رأی، اولاً به حل مشکلات داخلی فکر میکنند و پس از آن، سیاست خارجی را مد نظر قرار میدهند. بنابراین وضع بحرانی اقتصاد امريكا و گستره بیکاریها و رشد تورم روی انتخابات تأثیر مستقیم دارد. اوبامای جوان در این زمینه شانس چندانی ندارد. از این روست که کاندیداهای جمهوریخواهان مدام به این نقطه ضعف یعنی "ناکارامدی اقتصادی" اوباما دامن میزنند.
اوباما در مقابل حافظه تاریخی مردم امريكا را به یاری خواهد طلبید و جنگافروزی جمهوریخواهان و گسیل هزاران فرزند وطن به عراق و افغانستان را به یاد مردم خواهد آورد. اوباما تحمیل هزینههای بسیار این جنگها بر اقتصاد و صرف میلیونها دلار از ذخایر ارزی کشور را به امريكاییها یادآوری خواهد کرد. اوباما دوباره وعده تغییر خواهد داد و به تلاشهای شبانهروزی گستردهاش برای مهار بحران مالی امريكا و مهار ایران هستهای اشاره خواهد کرد. اوباما، هر چه باشد، یک سیاستمدار متوسط، یا یک رئیسجمهور ضعیف؛ البته که یک سخنور خوب است. شخصیت او عناصر و مؤلفههای یک امريكایی مطلوب را داراست. او در ظاهر هم كه شده، کمتر عصبانی میشود و بیشتر اوقات لبخند به لب دارد.
فاکس نیوز، چندی پیش، بیکفایتی اوباما در بازگرداندن دو کوهنورد جاسوس امريكایی از ایران را با بیکفایتی جیمی کارتر در آزاد کردن جاسوسهاي سفارت امريكا در ایران مقایسه کرده بود. اما آیا باراک اوباما نیز به سرنوشت تلخ جیمی کارتر دچار خواهد شد؟
نظرات شما عزیزان:
برچسب ها : انتخابات امريكا, اوباما كارتر, ,